تهران- ایرنا- روسیههراسی که به عنوان پروژه غربی به ویژه آمریکایی در فضای جنگ سرد کلید خورد، صرفا به هراسافکنی نسبت به سیاستهای کرملین در ایران محدود نمیشود بلکه این پروژه با اهدافی وسیعیتر تدوین یافته که مهمترین آن سرپوش گذاشتن بر رویکرد تهاجمی و توجیه افزایش هزینههای نظامی آمریکا در جهان است.
واژه «روسیههراسی» در این روزها بار دیگر بر سر زبانها افتاده است؛ واژهای که در پاسخ به سیاست ضدروسی کاخ سفید و همپیمانان اروپایی آن طی دهههای اخیر کاربرد چشمگیری یافته بود. بزرگنمایی از خطر روسیه مختص به طیف دموکرات یا جمهوریخواه در آمریکا نیست و هر دو حزب اصلی این کشور در بزنگاههای حساس همانند انتخابات بر طبل روسیههراسی میکوبند. بنابراین دشمنی با روسیه و ترویج روسیههراسی یکی از پایههای اصلی سیاست خارجی آمریکا به شمار میرود.
فراز و فرود پروژه روسیههراسی از جنگ سرد تاکنون
یادآوری این نقل قول از «جیمز کلاپر» رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که گفت: «مخالف آمریکا و دموکراسیهای غربی بودن در ژن مردم روسیه وجود دارد»، بهترین گواه بر این ادعا است که پروژه روسیههراسی در آمریکا نه تنها وجود دارد بلکه قدمت این پروژه به دوران «جنگ سرد» بازمیگردد.
در طول دوران جنگ سرد، علاوه بر رقابت تسلیحاتی و ایدئولوژیک میان آمریکا و شوروی که با موازنه قوای مبتنی بر بلوکبندیهای آن دوره همراه بود، ایالات متحده توانست با بهرهمندی از برتری در تولیدات فرهنگی به ویژه در قالب سینمای هالیوود، قدرت نرم خود را از طریق جنگ رسانهای و بازنمایی فرهنگی پیش ببرد.
در طول دوران جنگ سرد، علاوه بر رقابت تسلیحاتی و ایدئولوژیک میان آمریکا و شوروی که با موازنه قوای مبتنی بر بلوکبندیهای آن دوره همراه بود، ایالات متحده توانست با بهرهمندی از برتری در تولیدات فرهنگی به ویژه در قالب سینمای هالیوود، قدرت نرم خود را از طریق جنگ رسانهای و بازنمایی فرهنگی پیش ببرد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تدریج تمرکز جنگ رسانهای آمریکا از کمونیسم به اسلام و خاورمیانه تغییر جهت داد. این روند پس از وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تشدید و موجی از محصولات فرهنگی با محتوای اسلامهراسی تولید شد اما همزمان با بسط دوباره نفوذ روسیه در بعضی از نقاط جهان و شکلگیری موازنههای جدید قدرت که برخی صاحبنظران از آن به «جنگ سرد نوین» تعبیر میکنند، به نظر میرسد جنگ رسانهای آمریکا علیه این کشور مجددا در حال فعال شدن است.
در پیوند با چرایی شدتیابی روسیههراسی، مقامات کاخ کرملین پیدایش جهان چندقطبی و افزایش توان روسیه را در این زمینه موثر میدانند. چندی پیش «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه در نشست اقتصادی بین المللی سن پترزبورگ در گفت وگو با رسانهها گفت که روسیههراسی کشورهای غربی یک مسأله «آشکار» است و «از حد گذشته» است. با این حال به گفته پوتین، این مسأله حداقل با آگاهی از غیرسازنده بودن آن برای همه، تا ابد دوام نخواهد یافت.
رئیس جمهوری روسیه در ادامه اظهارات خود، سیاست روسیههراسی کشورهای غربی را ناشی از رشد جهان چندقطبی عمدتا با کمک روسیه خواند که به گفته او مورد پسند کسانی نیست که محدودیتهای اقتصادی بدون هیچ نتیجهای را به روسیه تحمیل میکنند.
اگرچه آمریکا در این سالها پروژه روسیههراسی را در جهان پیش بردهاست اما به گفته مقامات روسی، باعث تحمیل هزینههای سرسامآور بر شهروندان آمریکایی شدهاست. مدتی پیش «ماریا زاخاروا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه در اظهارنظری پیرامون طرح پیشنهادی «جو بایدن» برای افزایش بودجه دفاعی ایالات متحده گفت که تیرگی روابط مسکو- واشنگتن یک هزینه ۷۱۵ میلیارد دلاری بر شهروندان آمریکایی تحمیل خواهدکرد.
زاخاروا در یک پیام در صفحه فیسبوک خود مینویسد: «کاخ سفید بهایِ روسیههراسی و چینهراسی را اعلام کرد. قطع روابط با روسیه و چین یک هزینه اضافی ۷۱۵ میلیارد دلاری بر مالیات دهندگان [آمریکا] تحمیل خواهد کرد.»
پیشنهاد رئیسجمهوری آمریکا برای اختصاص بودجه احتیاطی به وزارت دفاع این کشور حدودا یک ماه پس از آن مطرح شد که نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده با انتشار گزارشی مدعی شدند که پوتین مجوز اجرای «عملیاتهای نفوذ» را برای تضعیف بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا و همچنین تشدید اختلافهای سیاسی در داخل ایالات متحده به کرملین دادهاست.
اگرچه همان طور که اشاره شد، روسیههراسی واژهای تنها مختص به ایران نیست اما در داخل ایران نیز کاربرد زیادی دارد به ویژه در جریان سفر ماه گذشته رئیسی به مسکو، جریانهای سیاسی مختلف برای زیر سوال بردن عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی از این واژه وام گرفتند.
اگرچه همان طور که اشاره شد، روسیههراسی واژهای تنها مختص به ایران نیست اما در داخل ایران نیز کاربرد زیادی دارد به ویژه در جریان سفر ماه گذشته رئیسی به مسکو، جریانهای سیاسی مختلف برای زیر سوال بردن عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی از این واژه وام گرفتند.
موج جدید روسیههراسی همزمان با شتاب قطار همکاری تهران- مسکو
روابط تهران و مسکو را در دوره بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میتوان در قالب همکاری راهبردی و تلاش برای ائتلافسازی علیه غرب تفسیر کرد.
از نگاه ناظران، تعامل جمهوری اسلامی با روسیه به عنوان کشوری قدرتمند و یک قدرت جهانی که با ایران مرزهای دریایی و روابط گسترده دارد، حائز اهمیت است. سیاست ایران در سالیان اخیر گسترش ارتباطات با همه کشورها، خاصه کشورهایی است که از سیاستهای خصمانه آمریکا و غرب مستقل عمل میکنند، این جزو سیاستهای کلی است.
روسیه سطح تعامل بسیار بالایی با ایران دارد و در سیاستهای منطقهای با ایران تاحدی همسو است. به لحاظ اقتصادی روسیه از ظرفیت بالایی برای صادرات محصولات کشورمان برخوردار است. در عرصه سیاست خارجی و مذاکرات وین، روسیه و چین نقش نسبتا سازندهای را ایفا میکنند. البته این به معنای گذاشتن همه تخممرغها در سبد همکاری با مسکو و پکن نیست و تهران در شرایط کنونی در صدد توسعه روابط از همسایگان و کشورهای عربی منطقه گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین برآمدهاست.
البته در ایران برخی تحولات تاریخی بسترساز روسهراسی شده که این حس تا به امروز نیز تداوم داشتهاست همانند قراردادهای استعماری بین دولت روسیه تزاری و خاندان قاجار و همچنین تجاوز روسیه تزاری به شمال خاک ایران در زمان جنگ جهانی اول و غیره.
در این پیوند دی ماه امسال هنگام سفر رئیسی به مسکو که دشمنان در پی برجستهکردن اختلافات کهنه بین تهران و مسکو برآمدند، «سیدمحمد حسینی» معاون پارلمانی رئیسجمهوری طی توئیتی در واکنش به مخالفتهای غربگرایان درباره این سفر تاکید کرد: غربگرایان که تاکنون منفعلانه دم از تسلیم در برابر زیادهخواهی غرب میزدند، حالا دلواپسانه از روسیههراسی میگویند! درحالیکه روابط تهران و مسکو بر اساس احترام و منافع متقابل است. دیگر نه روسیه، روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی است و نه ایران اسلامی ایران قجری و پهلوی است.
«روحالله مدبر» کارشناس مسائل روسیه در گفت وگو با ایرنا سابقه ذهنی جهت دادهشده مردم ایران اشاره کرده و میگوید: چرا سابقه ذهنی مردم روی روسیه تمرکز دارد و در مورد فرانسه، پرتغال و اسپانیا صحبتی نمیشود؟ مگر شاه عباس صفوی، پرتغالیها و اسپانیاییها را بیرون نکرد؟ در کل روابط بینالملل همین تنشهای میان کشورهای گوناگون در دورههای مختلف است اما چرا روسیه دائم تکرار میشود؟ ما میگوییم روسها آمدند گلستان و ترکمنچای را گرفتند که اتفاقاً در این میان انگلیسیها هم دخالت داشتند، اما نقش آنها را نمیبینیم و دائم نقش روسیه پررنگ میشود.
آمریکا با بزرگنمایی از اختلافات تهران – مسکو و دامن زدن به روسهراسی قصد شکاف در ائتلاف شرقی را در برنامه خود دارد ضمن اینکه با رواج این تفکر، توجهها را از نقش مخرب تاریخی خود در قبال ایران منحرف کند؛ توطئههایی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گرفته تا تحمیل جنگ هشتساله بر ایران وضع شدیدترین تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی طی چهار دهه اخیر.
این کارشناس مسائل روسیه قدرتگیری روسیه را عامل کلید خوردن پروژه روسهراسی دانسته و می افزاید: به این دلیل که از دورهای که تزارها در شوروی قدرت گرفتند و این کشور رشد کرد، بخشی از اروپای شرقی را گرفت و حوزه نفوذش گسترش یافت. طرف غرب یعنی جریان آنگلوساکسون از قدرت ائتلافسازی روسی نگران شد و برای محدود ساختن این ائتلافسازی، اقداماتی انجام داد که بیشتر در حوزه فرهنگی است. در واقع موفقیتآمیزترین عملی را که غرب علیه روس انجام میدهد، همین بُعد فرهنگی است. اهمیت آن، چنان است که وقتی پوتین قدرت را در سال ۲۰۰۰ بدست گرفت، به آن توجه کرد و جزو اولویت اساسی آنها شد.
در پیوند با مناسبات تهران- مسکو نیز مدبر معتقد است: منافع ایران و روسیه دوجانبه است؛ نه ایران، ایرانِ زمان قاجار است و نه روسیه، روسیه دوره تزار. شرایط کاملاً متفاوت شده. در این دکترین جدید که در حوزه سیاست خارجی، سند راهبردی و امنیت ملی روسیه تنظیم شده، بین حوزه نفوذ غرب و کشورهایی که در مقابل حوزه نفوذ غرب ایستادهاند و کشورهایی که در مقابل یکجانبهگری آمریکاییها هستند، ائتلافی ایجاد میشود تا موازنه و چرخش قدرتی را که از غرب به شرق حرکت میکند، تسریع کند.
آمریکا با بزرگنمایی از اختلافات تهران – مسکو و دامن زدن به روسهراسی قصد شکاف در ائتلاف شرقی را در برنامه خود دارد ضمن اینکه با رواج این تفکر، توجهها را از نقش مخرب تاریخی خود در قبال ایران منحرف کند؛ توطئههایی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گرفته تا تحمیل جنگ هشتساله بر ایران وضع شدیدترین تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی طی چهار دهه اخیر.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است