جبهه انقلاب و کنشگری فعالانه ضرورت پرورش استعدادهای رسانه ای

تهران- ایرناپلاس- سخنان اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بار دیگر لزوم تغییر آرایش جبهه داخلی را در آوردگاه رسانه‌ای، از حالت کنش­‌پذیری به کنشگرانه، برجسته و ضرورت تحقق آن را یادآوری کرد.


به گزارش ایرناپلاس، از آنجا که در دنیای جدید و با ظهور رسانه­‌های دیجیتال، صحنه تبادلات و تهاجم‌های فرهنگی به کلی دگرگون شده است و جوامع مختلف سرمایه‌گذاری‌­های کلانی را برای حضور در این فضا تدارک دیده‌­اند، لازم است متولیان فرهنگ و رسانه در سطوح خرد و کلان کشور، هرچه سریعتر طرحی نو دراندازند و به قول وزیر ارشاد زمینه را برای تبدیل وضعیت «پدافندی به آفندی» مهیا کنند.   


در ادامه این سلسله مطالب، نگاهی می­‌اندازیم به ظرفیت نیروهای داخلی و آنچه وزیر ارشاد درباره تغییر آرایش جبهه رسانه‌­ای انقلاب مطرح کرد.


سخنان چند روز پیش محمدمهدی اسماعیلی در همایش «پدافند غیرعامل و رسانه پایدار» حاوی دو سرفصل اساسی بود؛ نخست آنکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به لزوم تغییر آرایش کشور به حالت آفندی و کنش‌گرانه اشاره کرد و از الزامات جدید حضور فعالانه در عرصه رسانه گفت و دوم به ضرورت «تسهیل­‌گری» دستگاه‌­های حاکمیتی برای پرورش و بروز استعدادهای کشور در این عرصه پرداخت.


با گذشت بیش از ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و اسقرار نظام جمهوری اسلامی، مجموعه‌­ای از سرمایه گذاری­‌های کلان مادی ومعنوی برای پرورش نسل‌­های جدید صورت گرفته است.


به باور آگاهان به مسائل راهبردی (استراتژیک)، خوشبختانه مجموعه نیروهای پرورش یافته در دامان اتقلاب، به حدی از اکتفا رسیده است که می‌توان با اطمینان ادعا کرد در بیشتر بخش‌­ها و حوزه‌­های مورد نیاز، ایران اسلامی امروز از نظر نیروی انسانی به غنای لازم و چه بسا فراتر از نیاز داخلی رسیده است؛ از متخصصان حوزه‌­های مهندسی و فناوری تا پزشکی، زیستی، علوم و معارف دینی-اسلامی و حتی صنعتی و دفاعی.


در این شرایط تنها نیاز است در بستری از مدیریت نظام­‌مند و مدبرانه ظرفیت‌­های مورد نیاز کشور را بازشناسی و زمینه تحقق گام‌­های بلند علمی را فراهم کرد.


هرچه در حوزه‌­های کاربردی علوم و معارف نوین پیشرفت داشته‌­ایم، متاسفانه در حوزه‌های نرم‌افزاری و ظرفیت­‌های انسانی در بخش رسانه، دچار «کمبود متخصص» «کمبود مدیریت» یا «عقب‌ماندگی راهبری و جذب» هستیم.


اگرچه رشد حیرت‌­انگیز جوانان نخبه ایرانی در حوزه‌های تجهیزات، ابزارها و فناوری­‌های ارتباطاتی، مایه مباهات و دلگرمی همه دوستداران آیین و میهن است، اما در حوزه­‌های خبری و تاکتیک‌­های جنگ نرم رسانه­‌ای در کنار پرورش نظام‌­مند نخبگان، دچار «ضعف ساماندهی»، غفلات از «رزمایش فرهنگی»، «آشفتگی رویکردی» و «تفرق نیروها» و گاه حتی «انسداد روش‌­ها» هستیم.


برای روشن شدن بحث تنها کافی است برخی رویدادهای خبری چند هفته اخیر را به یاد آوریم تا با مقایسه شیوه پرداخت و فرآوری رسانه‌­ای ما با شگردهای دشمن، به عمق نیاز و ضروت حیاتی تقویت جبهه داخلی اعتراف کنیم.


به عنوان نمونه می‌­توان به برخی اعتراض‌های ‌صنفی و معیشتی هفته­‌های اخیر اشاره کرد که هرچقدر رسانه‌­های رسمی و غیررسمی وطنی برخوردهای دستپاچه، غیرحرفه‌­ای و سطحی­‌نگرانه داشتند، از آن سو، بسیاری از بوق‌­های لندنی-صهیونیستی به غایت هوشمندانه رفتار کردند و توانستند در مواردی نبض افکار عمومی را به دست گیرند؛ در ادامه، کوتاه زمانی نگذشت که «ما» به خود آمدیم و با روندی انفعالی و تاخیری، مجبور به واکنش شدیم و البته که بخشی از توجهات افکار عمومی را متاسفانه از دست دادیم.


این غفلت و برخورد «منفعلانه»، دقیقا منطبق با محور نخست سخنان چند روز پیش وزیر ارشاد است که با تعبیر پدافندی (دفاعی) به جای آفندی (تهاجمی) مطرح شده است؛ اما بخش دوم ماجرا (یعنی پرورش و تسهیل‌­گری حاکمیت برای ظهور نسل توانمند رسانه‌­ای) به گونه­‌ای ژرف­تر و ساختاری‌تر به موضوع ورود می­‌کند و یک غفلت مهم داخلی را هدف می­‌گیرد.


واقعیت این‌که با وجود کمیت قابل توجه حضور نیروهای خودی در فضاهای رسانه‌­ای به ویژه در بخش مجازی، با ادامه وضعیت موجود و سکون روش‌­ها و نگرش‌­ها، ما همچنان تا آینده‌­ای نامشخص، در وضعیت ضعف و انفعال باقی خواهیم ماند؛ اگرچه حضور حجم زیادی از نیروهای داوطلب و غیرداوطلب در آوردگاه‌­های اینترنتی و مجازی قابل تقدیر است، اما هیچ‌کس نمی­‌تواند مدعی باشد که این پرشماری عددی، به همان اندازه پربازده است و جای خالی هیچ طرح و برنامه و ساماندهی جدید، احساس نمی­‌شود.


نگارنده این سطور حداقل از اواسط دهه ۹۰ و پیش از آنکه رسانه­‌های ایران­‌ستیزی چون «آمدنیوز» ظهور کنند، مشغول بررسی و مطالعه شیوه «واکنش» و گاهی «کنش» جبهه داخلی بوده است و دریغ از یادآوری چند مورد تاکتیک موفق رسانه‌­ای و هماوردی موثر در نبرد نرم!


در همین مدت به خوبی مشاهده شده است که نیروهای اهریمنی چگونه به آخرین متدهای جنگ‌های روانی نوین و کلاسیک مجهز بوده‌­اند و چگونه تا توانسته‌­اند از ضعف­‌های ممتد ما بهره‌برداری بهینه کرده‌­اند.


اگر روش‌­های دافعه‌­برانگیز جذب نیروهای نخبه و کاربلد را در این عرصه، به مطلبی دیگر محول کنیم، هم‌­اینک به روشنی نگاه­‌های کلان و جزئی در سطوح بالای برنامه‌­ریزی رسانه‌­ای دچار ضعف است و نیاز داریم بعد از یک توافق ملی، به بازاندیشی روش‌­ها و مدیریت­‌ها بپردازیم تا در آینده­‌ای نزدیک، از استحکام جبهه فرهنگی داخلی اطمینان داشته باشیم.


آنچه را که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به تسهیل‌گری حاکمیتی برای پرورش نخبه­‌های رسانه‌ای تعبیر کرده است، اگر نگوییم مهمترین، حداقل یکی ار اولی­ترین نیازهای کنونی ماست؛ نیازی که اگر زودتر به رفع آن همت نگماریم، دیر نیست که همین اندک مخاطب داخلی را نیز از دست داده و با مجموعه مشکلات و بحران­‌های داخلی مواجه شویم؛ آنهم در شرایطی که دشمن چهارنعل در حال تاخت‌وتاز است و دنیای سرمایه‌داری و رسانه‌­هایش به هیچ وجه در انتظار رسیدن ما به چرخه تحولات، منتظر نخواهد ماند؛ مباد زمانی به خودآییم که متوجه شویم چقدر زود، دیر شد … .